جدول جو
جدول جو

معنی خاک انداختن - جستجوی لغت در جدول جو

خاک انداختن(بِ دَ)
پنهان انداختن در خاک چیزی که بدزدی رفته تا دزد رسوا نشود. خاک اندازان و خاک ریختن نیز گویند و این در هندوستان مرسوم است. (آنندراج). رجوع به خاک انداز شود:
گفتمش دزدیده ای دل را و خون کردی جگر
گفت سیفی خاک ریزم گر بمن داری گمان.
سیفی بدیعی (از آنندراج).
خاک بر هر طرف تودۀ افلاک انداز
نشود یافته آن گم شده بی خاک انداز.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پشک انداختن
تصویر پشک انداختن
قرعه انداختن، قرعه کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راه انداختن
تصویر راه انداختن
اسباب سفر کسی را فراهم ساختن و او را روانه کردن
وسیلۀ نقلیه یا ماشینی را آماده ساختن و به حرکت درآوردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ جَ ءَ)
به زمین زدن. خواباندن به خاک. به خاک افکندن
لغت نامه دهخدا
(وَ)
قرعه زدن. قرعه کشیدن. مقارعه. قرعه افکندن. اقتراع. استهام، فضله افکندن گوسفند و بز و آهو و اشتر و خر و جز آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از رای انداختن
تصویر رای انداختن
اظهار عقیده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه انداختن
تصویر راه انداختن
مرور کردن، گذشتن، عبورکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار انداختن
تصویر بار انداختن
بار افکندن، کود دادن زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوک انداختن
تصویر ناوک انداختن
پرتاب کردن ناوک
فرهنگ لغت هوشیار
بیاد آوردن بچه را از چیزی که فراموش کرده بود و وقتی که بیاد آن افتد آنرا طلب کند
فرهنگ لغت هوشیار
فضله افکندن گوسفند و بز و مانند آن، قرعه کشیدن با انگشت قرعه افکندن اقتراع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز انداختن
تصویر باز انداختن
دور انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشک انداختن
تصویر پشک انداختن
((~. اَ تَ))
قرعه کشیدن، قرعه کشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
رمي النّرد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
Dice
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
jeter les dés
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
주사위를 던지다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
サイコロを振る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
پاسا پھینکنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
zar atmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
kutupa dadi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
গুটি ফেলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
पासा फेंकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
לגלגל קוביות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
tirar los dados
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
melempar dadu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
ทอยลูกเต๋า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
dobbelstenen werpen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
tirare i dadi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
jogar os dados
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
rzucać kostkami
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
кидати кубики
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
würfeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
бросать кости
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تاس انداختن
تصویر تاس انداختن
掷骰子
دیکشنری فارسی به چینی